خاطرات ما

ساخت وبلاگ
امروز محدثه یه اهنگ توی کانال خانوادگی گذاشت همون اهنگی که وقتی رفتی  هر روز گوش می کردمچه اهنگ خوبیچه حس خوبیولی این سری این اهنگ خیلی چیزهای دیگه همراهش داشتبی خیال نمیشه نوشت نمیشه حتی بهش فکر کرد7 خاطرات ما...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات ما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jallvllshido بازدید : 65 تاريخ : سه شنبه 11 تير 1398 ساعت: 5:36

امروز برای بررسی از مرجع اولین طبق کپی رایت بار من و سمیرا و نیکا سه تایی صبح بلند شدیم رفتیم پارک .خیلی حس خوبی بود اینقدر که داشتم از خوشحالی بال در میاوردمای کاش سمیرا هم صبح ها با لباس ورزشی میومد با هم سه تایی میدویدیم و و خاطرات ما...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات ما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jallvllshido بازدید : 77 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 21:56

فردا تولدم هستش نمیدونم خوشحال باشم یا ناراهت نمیدونم چطوری بهش نگاه کنم .  - به اینکه علی میگه : پیشنهاد دادم همه با هم پول بزاریم برات ساعت بخریم و کسی این پیشنهاد رو قبول نکرد. قبول نکردن ؟ بــــــــی خیـــــــــــــال قبون نکردن ؟ مهم نیست ها چون می فهمم که شاید ندارن یا نمی تونن  ولی اگه نمیخوان چی؟  فرق نخواستن و نتونستن خیلی زیاده . من خیلی خسیس هستم بخاطر همین از همه جور جشن و مهمونی و دورهمی که مجبور باشم پس بدم بدم میاد ولی زاتم این نیست  اگه زاتم بود از اول اینطوری بودم نه اینکه الان چند وقتیه اینطور شدم دوست ندارم کسی برام تولد بگیره ولی دوست دارم برای دخترم بهترین تولد رو بگیرم  البته با هزینه کم  دخترم 21 اسفند دو ساله می شه  و من فردا میرم تو سی و یکیم سال زندگیم با نگاهی نگران به زندگی آینده فقط میتونم بگم خدا  خــــــــــــــــــــــــــــــــدا  خودت کمکم کن عکس دخترم رو میزارم ببینید که چقدر خدا دوستم داره    دختر گلم #نیکا ی عزیزم  بعدا اینجا میام برات مینویسم خیلی چیزها می نویسم  فعلا باید برم چون داریم مغازه رو میبندیم باید سر راه برات شیر بخرم خاطرات ما...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات ما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jallvllshido بازدید : 45 تاريخ : يکشنبه 1 بهمن 1396 ساعت: 14:23

چند روز پیش ظهر که خوابیده بودیم تو مغازه خوابتو دیدم 74 خوبی؟میدونی؟ یه وقتهایی هست تو زندگی من که دوست دارم برم پیش یه کسی که کاملا غریبس ولی نه با من بشینم از همه چیز بهونه بگیرم و اون فقط گوش کنه دیدی زنها پریود میشن ماهی یبار همه خونهای تصفیه شده رو میرزن بیرون ؟ مغز منم پریود میشه دنبال بهونه گرفتن از هممممه  هستش بخاطر همین دنبال یه غریبه میگردم یه غریبه که یه جورایی هم آشناس راستی اسم دختر خاطرات ما...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات ما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jallvllshido بازدید : 56 تاريخ : يکشنبه 5 شهريور 1396 ساعت: 17:29

سلام خوبی؟ نمیدونم چرا چند وقته دباره این چیزها امده تو کله ام به فکر یه جور میاد به عقل یه جور به دل یجور نمیدونم اصلا هیچ چیزرو نمی دونم به همه چیز شک دارم نمیدونم چی درسته چی درست نیست ولی میدونم احتیاج دارم با یکی حرف بزنم . یه کسی که بفهمه چی میگم یه کسی که حتی تو درد دل نخوام براش اقراق کنم چون خودش میدونه چمه یه کسی که درد دلم رو بروم نیاره یه کسی که بهم امید بده من بنده ام و اون خدا من باید بخوام تا اون بده  هرچند حتی اگرم نخوام اون میده اگرم بخوام اون چیزی که خودش بخواد میده یه حس تشکر یه حس فکر یه حس عمل یه حس افتادگی یه حس حقیر بینی . باید جلو یکی خو خاطرات ما...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات ما دنبال می کنید

برچسب : بیا آشتی,بیا آشتی کنیم,بيا آشتي كنيم,بیام اشتی,بیا آشتی عشقم,بیا آشتی کن,اس بیا اشتی,دانلود اهنگ بیا اشتی کن, نویسنده : jallvllshido بازدید : 84 تاريخ : جمعه 7 آبان 1395 ساعت: 18:00

درووووود چطوری جمشید دلم برات تنگ شده خیلی وقته ندیدمت دلم هواتو کرده یادته چقدر انرژی داشتی؟ پنجشنبه ای نبود که برای جمعش به فکر خرید و راه کوه و تفریحت نباشی روزی نبود که صبح کله سحر پاشی بزنی بیرون بری پارک ورژش روز نبود که به خودت بیشتر از روز قبل امیدوار نباشی چی شد که الان اینطوری هستی؟ هرکی جای نصف اونموقع تو بود الان دو برابر توعه  پس یعنی نه تنها پیشرفت نکردی پسرفتم کردی دلم گرفته چرا آخه ؟ چرا یاد چیزهایی میافتم که بخوام گریه کنم . راستی خیلی وقته درست درمون گریه نکردم وقتی ادم دلش میگیره دنبال یه صدا از دیوار میگرده که بکنه بهونه بشینه گریه خاطرات ما...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات ما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jallvllshido بازدید : 92 تاريخ : جمعه 7 آبان 1395 ساعت: 17:59

سلام به خودم !! راستش داشتم فکر می کردم که برم لاین نصب کنم یه پست عمومی بزارم که همه ببینن بعد تو پسته با ادب کامل برینم به خیلی از آدمها  بعد  گفتم سودش یا فایدش چیه ؟ طرف تا این سن رسیده ننه باباش نتونستن آدمش کنن بعد من با یه پست آدمش کنم؟ یادش بخیر  یه شب خونه یکی از همکارام دعوت شده بودم (همکار بود البته اول فکر می کردم دوسته بعد که از هم جدا شدیم دیدم طرف همکار بوده نه دوست ) از قضا وقتی ما رسیدیم خونشون دو سه دقیقه بعد خودشم رسید خونه . شروع کرد که آ آ آ آ آ آ آ آی آقای x اینطوری آ آ آ آ آ آی آقای x اونطوری تا تونست گفت که چقدر آقای  x همش داره اذیتش میکنه خاطرات ما...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات ما دنبال می کنید

برچسب : دوباره امدم,دوباره باز امدم شرمنده, نویسنده : jallvllshido بازدید : 70 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 12:21

بزرگ ترین نقاش شهر به بهترین شاگردش گفت تو حتی از من هم بهتر شدی و همه کارهای تورو بیشتر از من دوست دارن حتی خودمم کارهای تورو بیشتر دوست دارم اما هنوز یه چیزی مونده که من بهت یاد ندادم شاگرد خیلی دوست داشت که اون آخرین  علم رو هم فرا بگیره  از استادش خواست که بهش این علم رو یاد بده !! استادش گفت بهترین کاریکه تا الان کشیدی رو ببر تو میدون اصلی شهر بزار و کنارش یه تابلو و غلم بزار و بالاش بنویس که  هرکس هر ایرادی توی این کار میبینه برام بنویسه  بالای هزار نفر در پایان اون روز از کارش ایراد گرفتن  امد به استادش گفت : می خواستید به من ثابت کنید که من کارهام ظ خاطرات ما...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات ما دنبال می کنید

برچسب : یه داستان قشنگ,یه داستان قشنگ عاشقانه,یه داستان کوتاه قشنگ,یه داستان خیلی قشنگ,یه داستان عشقی قشنگ, نویسنده : jallvllshido بازدید : 70 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 12:21

دیروز با  بابک دعوام شد . میدونستم باهاش دعوام میشه

اعصابم رو بهم ریخت

اعصابشو بهم ریختم

زدم 

ولی اون 

نزد

نمی دونم چرا

ولی ای کاش حتی یه دست بهم میزد

الان اعصابم داغونه که زدمش

اشتباه کردم

همه دنیا میدونن عذر خواهی کردن برای من خیلی اسونه

ولی از بابک عذر خواهی کردن

کسی که خود باعث و بانی همه چیزه 

اونم برام اسونه ولی نمیکنم 

هرچی می خواد بشه , بشه

 

خاطرات ما...
ما را در سایت خاطرات ما دنبال می کنید

برچسب : بابک زنجانی,بابک جهانبخش,بابک خرمدین,بابک حمیدیان,بابک بیات,بابک نهرین,بابک امینی,بابک ریاحی پور,بابک مافی,بابک قربانی, نویسنده : jallvllshido بازدید : 69 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 12:21

از جلوی در سینما رد میشدم از توالت برگشته بودم و داشتم میرفتم مغازه به اندازه یک ثانیه با یه بچه چش تو چش شدم همزمان جفتمون سرمون رو انداختیم پایین اون از این که بین خجالت و جو قرار گرفته بود ترجیح داد سرش رو بندازه پایین  و من از ناراهتی اینکه با یه بچه دوازده ساله چش تو چش شدم تو دستش سیکار دیدم کلفتی سیگار با انگشت دست اون بچه یکی بود چی شده ؟ چرا باید یه بچه دوازده سیزده ساله تو دستش سیگار بگیره؟ کسی که سیگار میکشه شاخه ؟ یا بزرگه ؟ خدا کنه همه یه مقدار فقط یه مقدار فکر کنن به کارشون خاطرات ما...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات ما دنبال می کنید

برچسب : زندگی,زندگی و دیگر هیچ,زندگی زیباست,زندگی خصوصی,زندگی چیست,زندگی پس از مرگ,زندگی نامه,زندگی با چشمان بسته,زندگی شعر,زندگینامه فروغ فرخزاد, نویسنده : jallvllshido بازدید : 76 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 12:21